سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ما دخترا و خانوم هایی که محجبه ایم ...

ما دخترایی که فرق محرم و نامحرم رو تشخیص میدیم و رعایت می کنیم..

ما دخترایی که زیبایی ها و خودنمـــایی هامون واسه جلب توجه نـــآمحرمامون نیست...

ما دخترایی که همیشه شاد و باحالیم و اهل حــآل امـــا تو خیابون و جامعه و پیش نامحـــرم اونقدر وقار داریم که باورت نمیشه

این آدم همون آدمیه که دیدی... کی گفته ما از رنگای شاد و لوازم دخترونه خوشمون نمیاد؟؟

تا حالا وسایل شخصی و اتاق و عروسکاو سلیقمونو تو خریدکردن دیدی؟؟؟

کی گفته ما به روز نیستیم؟؟ تاحالا با ما درباره ی فناوری و تکنولوژی روز صحبت کردی؟؟

تا حالا دیدی چندنفر از ما ها با تکنولوژی همـــراه هستیم و از انواعش تو زندگیمون استفاده می کنیم؟؟

چطور تا حالا ندیدی مهندس های کامپیوتر و نرم افزار و سخت افزار و...

کی گفته ما فکرمون بستست؟؟ تا حالا پای صحبتامون در مورد سیاست، اقتصاد، هنر و فرهنگ و... نشستی؟؟؟

کی گفته ما عقب افتاده ایم و چیزی از مد سرمون نمیشه ؟؟

کی گفته ما تیپ نمی زنیم؟تا حالا دیدی تو مجلس خانوما چجوری ظاهر میشیم؟؟؟

کی گفته ما آرایش کردن روبلد نیستیم؟ تاحالادیدی خودمونو تو خونه هامون وپیش محرم هامون وگاها تو مهمونیها و عروسیها چجوری آرایش و پیرایش میکنیم؟

تاحالادیدی چن نفر از زیردستمون آرایش رو یاد گرفتند و یا ما آرایششون کردیم؟؟کی گفته بلد نیستیم به خودمون برسیم؟

تا حالا دیدی موقعی که ازمون درباره ی انواع روش های زیبایی و تمیزی سوال میشه چطور پــآسخگو میشیم؟

تا حالا دیدی موقعی که ازمون درباره ی انواع مارک های عطر و لوازم آرایشی بهداشتی و... که سوال پرسیده میشه چطور توضیح میدیم؟

کی گفته ما نمی دونیم احساسات چیه؟؟ تا حالا دست نوشته هامون و دفترامونو خوندی؟؟؟

کی گفته ما دل بردن و لوس شدن و ناز کردن بلد نیستیم ؟ تا حالا دیدی چجوری با محرمامون حرف میزنیم و بغلشون میکنیم ؟؟؟

کی گفته چادری ها جای پیشرفت ندارند؟؟ تا حالا دیدی این همه پزشک متخصص، دکتر، مهندس تحصیل کرده ی خارج ازکشور و سیاستمدارو....که چادری هستند؟

اگه جوابت نه است پـــس؛ چطورحق اظهار نظر راجع به دنیایی رو به خودت می دی که بویی ازش نبردی؟؟

چطور به خودت اجازه میدی در مورد دنیایی اظهار نظر کنی که چیزی ازش نمیدونی؟؟ها؟؟




تاریخ : جمعه 94/11/30 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)

 وقتی چــــــ♥ــــــادر سر میکـنی حرصش میگیرد...تو را که آنطور می‌بیند


تحقیر میشود! به غرورش برمی خورَد که تو تعیین میکنی ، حد و مرزها را....


آنقدر مـغرور است که دلش می خواهد هرچه دل خودش خواست انجام شود...


به دل تو هم کاری ندارد! اصلا برایت ارزشی قائل نیست ...با وجود تمام ادعاهای دروغین روشن فکری‌اش !!!!

موجودارزشمند«زن» برایش فقط یک معنی دارد...برایش قابل قبول نیستی گاهـی  تاحـدّی که


بآ روش های مختـلف به روهم میـاورد! وقتی چــــــ♥ـــــادر به سر میکنی ،


وقتی همه ی آن زیبایی ها و هدیـه های الهـی را از چشمان پرطَمعش مخفی


میکنـی ،یعنی تو تعیین میکنـی که ای بیگانه! چطور باید به من نگاه کنی و چطور


باید درباره ی من حرف بزنـی و حتّی چطور درباره ام فکر کنی ...


چـون مـن بـرای خـودم ارزش بسـیآر قائـلم...ارزشـی خیلی بیشتر از نـگآهـهای کثیف تو !!!!!!!


اینجآ من خودم ارزش و حدودم را تعیین میکنم نه تو !!!!!!


منم که تعیین میکنم همـــه ی رابطه ها را...حـدّ و مـرزها را...


تو هیچ کاره ای...تو فقط دشمن آن چیزی هستی که خـــ♥ــــدا برایم مقــرّرکرده


دوسـت دارد... به غرورت بَر بُخورَد اصـلا خوشت نیاید چه بهتر (خلایق هرچه لایق)


لذّت چشیدن یک نگاه سرشار از رضایت و محبتّ خدای عزیزم و امام غائبم (عج) را به صـد نگاه و دوست داشتن  10000 تآی

امثال توی پست نمیفروشم...





تاریخ : چهارشنبه 94/11/21 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)

گنجیست که رسم نقشه اش خوانا نیست

از راز صدف که هرکسی دانا نیست 


در معرضنگاههرپستی بودن

شایسته ی یک پرنسس رعنا نیست

دخترای بهتر از فرشتــــــــــــــــــــــه:)




تاریخ : پنج شنبه 94/11/15 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

 

حاجی دیگر نمیخندی ...!

 

چه شده آن لبخندهای دائمت؟

 

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...

 

سرت را بالا بگیر...

 

به چه می اندیشی؟

 

از چه دلگیری؟ ... 

راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند

 

شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟

 

خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

 

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

 

حالا خودمانیم حاجی،

 

بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

 

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

 

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر

 

و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

 

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند

 

و جشن های آنچنانی؟

 

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند

ادامه مطلب...


تاریخ : سه شنبه 94/11/6 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)
<< مطالب جدیدتر