تو می توانی روسری نصفه نیمه ات را ، هی برداری و دوباره بذاری
می توانی گاهی بادبزنش کنی
می توانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
می توانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد
می توانی جوراب هم نپوشی
لاک هم لابد خنک کننده است
بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک
بوی ادکلنت هم می تواند تا ده متر پشت سرت تعقیبت کند
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها امل
آخر تو چه می دانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست؟
آخر تو چه می دانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند؟
تو می توانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
خنکای بهشت گوارایتان ، دختران چادری
چــادرم باشــد مـــرا معیـــار ایـمان و شـرف
همچــو مــرواریــــد زیبایــم درون یـک صــدف
دیــد نامحــــرم نیفتــد لاجــرم بــر سوی من
افتـــخارم باشـد ایـن ، زهــرا بــود الگوی من
مدعی گوید که چادر یک نشـان فانی است
من ولی گویم که با چادر تنم اسلامی است
مدعی گوید که با چادر کلاسـت باطل است
من ولی گویـم که ایمانـم ز چادر کامـل است
مدعی خواهد مرا بی دین کند با لفظ دوست
چـادر من همچـو تیر زهـرگین،بر چشم اوست (بهلول حبیبی زنجانی)
وقتــی میپرســند : نمـی پـزیــد در ایــن || گــرما || ؟!
یــک لبخـــند بــزن و بــگو :
ســرگرم عشــقبــازی که باشــی
در اشــتیاق خاکــستر شدن ،
این گرما که || شــوخی کوچــکی || بیش نیـــست!
و بعــد دقیــق شو در چــهرشان ،
تا خـوب بـبینـی که چــطور میشود با یک || چــادر || ،
تمــامِ معـــادلات عقلانــیشـان را در لحـــظهای بر هــم زد
.: Weblog Themes By Pichak :.