تاریخ : دوشنبه 94/6/30 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)
دخترکـ از گذشتـه اش پشیمان بود.
خسته از نگآه های هوس آلود
امآ
خجالـت می کشید برگردد
می ترسید از همهمه ها و پچ پچ ها...
بگذار من به تـو بگویم: خواهرمـ !
از یکجایی باید همه پلهای پشت سرت را خراب کنی
از یکجایی به بعد باید برای خودش باشی
یک جاهایی باید سرت را بیندازی پایین
و فقط به خودش توکل کنی
بدون شنیدن هیچ صدایی...
آیا او بـرای تو کافی نیست؟
تاریخ : یکشنبه 94/6/15 | 12:0 صبح | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)
<< مطالب جدیدتر
.: Weblog Themes By Pichak :.